کد مطلب:326 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:247

احکام وصیّت
«وصیّت» آن است كه انسان سفارش كند كه بعد از مرگ او برای او كارهایی را انجام دهند یا بگوید بعد از مرگ او چیزی از مال او ملك كسی باشد یا برای اولاد خود و كسانی كه اختیار آنان با اوست قیّم و سرپرست معیّن كند، و كسی را كه به او وصیّت می كنند «وصیّ» می گویند. بنابر این وصیّت بر دو قسم است:



1 ـ «وصیّت عهدی» كه عبارت از این است كه انسان یك یا چند نفر را بعد مرگ خود مأمور انجام اموری كند، مانند این كه شخصی را ولیّ بر ثلث اموال یا ولی بر اولاد صغیر خود قرار دهد. این شخص را اصطلاحاً «وصی» می گویند.



2 ـ «وصیّت تملیكی» كه عبارت از این است كه انسان عین یا منفعتی از مال خود را برای پس از مرگش به رایگان به دیگری تملیك كند. از پیامبر اكرم(صلی الله علیه وآله) نقل شده است: «بر هر مسلمانی است كه وصیّت كند» و نیز فرمودند: «هر كس هنگام مرگ خوب وصیّت نكند در عقل و مروّت ناقص است.»(1)



(مسأله 3309) وقتی انسان نشانه های مرگ را در خود دید، باید فوراً امانت های مردم را به صاحبان آن برگرداند و اگر به مردم بدهكار باشد و هنگام پرداخت آن بدهی رسیده باشد، باید بدهد و اگر خودش نتواند بدهد یا هنگام دادن بدهی او نرسیده باشد، باید وصیّت كند و بر وصیّت شاهد بگیرد، ولی اگر بدهی او معلوم باشد و اطمینان داشته باشد كه ورثه می پردازند، وصیّت كردن لازم نیست.



(مسأله 3310) كسی كه نشانه های مرگ را در خود می بیند، اگر خمس و زكات و مظالم بدهكار باشد، باید فوراً بدهد و اگر نتواند بدهد، چنانچه از خودش مال داشته



ــــــــــــــــــــــــــــ



1 ـ وسائل الشیعة، كتاب الوصایا، باب 1، حدیث2 و 3; و باب 3، حدیث 1.



[571]

باشد یا احتمال دهد كه كسی آنها را ادا نماید، باید وصیّت كند و همچنین است اگر حجّ بر او واجب باشد.



(مسأله 3311) كسی كه نشانه های مرگ را در خود می بیند، اگر نماز و روزه قضا داشته باشد، باید وصیّت كند كه از مال خودش برای آنها اجیر بگیرند، بلكه اگر مال نداشته باشد ولی احتمال بدهد كسی بدون آن كه چیزی بگیرد آنها را انجام دهد، بازهم واجب است وصیّت نماید و اگر قضای نماز و روزه های او به تفصیلی كه در مسأله 1428 تا 1438 گفته شد، بر پسر بزرگ تر وی واجب باشد، باید به او اطّلاع دهد یا وصیّت كند كه برای او بجا آورند.

(مسأله 3312) كسی كه نشانه های مرگ را در خود می بیند، اگر مالی پیش كسی داشته باشد یا در جایی پنهان كرده باشد كه ورثه ندانند، چنانچه به واسطه ندانستن، حقّ آنان از بین برود، باید به آنان اطّلاع دهد و لازم نیست برای بچّه های صغیر خود قیّم و سرپرست معیّن كند، ولی اگر به گونه ای باشد كه بدون قیّم، مال آنان از بین برود یا خود آنان ضایع شوند، باید برای آنان قیّم امینی معیّن نماید.



(مسأله 3313) كسی كه می خواهد وصیّت كند، می تواند با اشاره ای كه مقصودش را بفهماند وصیّت كند، ولی تا می تواند باید به گونه ای وصیّت كند كه مقصود را بدون ابهام بفهماند.



(مسأله 3314) اگر نوشته ای به امضا یا مُهر میّت ببینند، چنانچه مقصود او را بفهماند و معلوم باشد كه برای وصیّت كردن نوشته، باید مطابق آن عمل كنند.



(مسأله 3315) كسی كه وصیّت می كند باید عاقل و بالغ باشد، ولی بچّه ده ساله ای كه خوب و بد را تشخیص می دهد، اگر برای كار خوبی مثل ساختن مسجد و پل وصیّت كند، صحیح است و نیز وصیّت كننده باید از روی اختیار وصیّت كند، و نیز وصیّت سفیه نسبت به اموالش صحیح نیست، اگرچه حاكم شرع هم او را از تصرّف در اموال خود منع نكرده باشد.



(مسأله 3316) كسی كه از روی عمد به قصد خودكشی مثلاً زخمی به خود زده یا سمّی خورده است كه به واسطه آن، یقین یا گمان به مردن او پیدا می شود، اگر بعد از این عمل وصیّت كند كه مقداری از مال او را به مصرفی برسانند، صحیح نیست ولی اگر قبل



[572]

از آن وصیّت كرده باشد، صحیح است.



(مسأله 3317) اگر انسان وصیّت كند كه چیزی به كسی بدهند، در صورتی آن كس مالك آن چیز می شود كه آن را قبول كند، اگرچه قبول در حالِ حیات وصیّت كننده باشد.



(مسأله 3318) وصیّ باید مسلمان و عاقل و مورد اطمینان باشد، و به احتیاط واجب باید بالغ باشد، ولی غیر بالغ را می توان به همراه بالغ وصی قرار داد، در این صورت اجرای وصیّت با بالغ خواهد بود و پس از بلوغ صغیر، با هم به وصیّت عمل می كنند.



(مسأله 3319) اگر كسی چند وصی برای خود معیّن كند، چنانچه اجازه داده باشد كه هر كدام به تنهایی به وصیّت عمل كنند، لازم نیست در انجام وصیّت از یكدیگر اجازه بگیرند، و اگر اجازه نداده باشد ـ چه گفته باشد كه همه با هم به وصیّت عمل كنند و چه نگفته باشد ـ باید با نظر یكدیگر به وصیّت عمل نمایند، و اگر حاضر نشوند كه با یكدیگر به وصیّت عمل كنند و در تشخیص مصلحت اختلاف داشته باشند، در صورتی كه تأخیر و مهلت دادن باعث شود كه عمل به وصیّت معطّل بماند، حاكم شرع آنها را مجبور می كند كه تسلیم نظر كسی شوند كه صلاح را تشخیص دهد و اگر اطاعت نكنند، به جای آنان دیگران را معیّن می نماید، و اگر یكی از آنان قبول نكرد، یك نفر دیگر را به جای او تعیین می نماید.



(مسأله 3320) اگر انسان از وصیّت خود برگردد، مثلاً بگوید ثلث مالش را به كسی بدهند و بعد بگوید به او ندهند، وصیّت باطل می شود و اگر وصیّت خود را تغییر دهد، مثل آن كه قیّمی برای بچّه های خود معیّن كند و بعد دیگری را به جای او قیّم نماید، وصیّت اوّل او باطل می شود و باید به وصیّت دوم او عمل نمایند.



(مسأله 3321)اگر كاری كند كه معلوم شود از وصیّت خود برگشته، مثلاً خانه ای را كه وصیّت كرده به كسی بدهند، بفروشد، یا دیگری را برای فروش آن وكیل نماید، وصیّت باطل می شود.



(مسأله 3322) اگر وصیّت كند چیز معیّنی را به كسی بدهند و بعد وصیّت كند كه نصف همان چیز را به دیگری بدهند، باید آن چیز را دو قسمت كنند و به هر كدام از آن دو نفر یك قسمت آن را بدهند.



(مسأله 3323) اگر كسی در مرضی كه با آن می میرد، مقداری از مال خود را به كسی



[573]

ببخشد و وصیّت كند كه بعد از مردن او هم مقداری به كس دیگری بدهند، آنچه را كه در حال زندگی بخشیده، از اصل مال است و احتیاج به اذن ورثه ندارد و چیزی را كه وصیّت كرده، اگر زیادتر از ثلث باشد زیادیِ آن محتاج به اذن ورثه است.



(مسأله 3324) اگر وصیّت كند كه ثلث مال او را نفروشند و منافع آن را به مصرفی برسانند، باید مطابق گفته او عمل نمایند.



(مسأله 3325) اگر در مرضی كه با آن می میرد، بگوید مقداری به كسی بدهكار است، چنانچه متّهم باشد كه برای ضرر زدن به ورثه گفته است، باید مقداری را كه معیّن كرده از ثلث مال او بدهند و اگر متّهم نباشد، باید از اصل مال او بدهند.



(مسأله 3326) كسی كه انسان وصیّت می كند كه چیزی به او بدهند، باید هنگام وصیّت وجود داشته باشد، پس اگر وصیّت كند به بچّه ای كه ممكن است فلان زن حامله شود چیزی بدهند، باطل است ولی اگر وصیّت كند به بچّه ای كه در شكم مادر است چیزی بدهند ـ اگرچه هنوز روح نداشته باشد ـ وصیّت صحیح است، پس اگر زنده به دنیا آمد، باید آنچه را كه وصیّت كرده به او بدهند و اگر مرده به دنیا آمد، وصیّت باطل می شود و آنچه را كه برای او وصیّت كرده، ورثه میان خودشان قسمت می كنند.



(مسأله 3327) كاری كه برای آن وصیّت می كند، باید جایز و حلال باشد، پس اگر وصیّت كند پولی را صرف كمك به ظالم یا ترویج باطل نمایند، وصیّت او صحیح نیست.



(مسأله 3328) اگر انسان بفهمد كسی او را وصیّ كرده، چنانچه به اطّلاع وصیّت كننده برساند كه برای انجام وصیّت او حاضر نیست، لازم نیست بعد از مردن او به وصیّت عمل كند. ولی اگر پیش از مردن او نفهمد كه او را وصیّ كرده یا بفهمد و به او اطّلاع ندهد كه برای عمل كردن به وصیّت حاضر نیست، بنابر احتیاط واجب باید وصیّت او را انجام دهد، و همچنین اگر وصیّ پیش از مرگ هنگامی متوجّه شود كه بیمار به واسطه شدّت بیماری نتواند به دیگری وصیّت كند، احتیاط واجب آن است كه وصیّت را قبول نماید.



(مسأله 3329) اگر كسی كه وصیّت كرده بمیرد، وصیّ نمی تواند دیگری را برای انجام كارهای میّت معیّن كند و خود از كار كناره گیری نماید، ولی اگر بداند مقصود میّت این نبوده كه خود وصی آن كار را انجام دهد بلكه مقصود او فقط انجام كار بوده، می تواند دیگری را از طرف خود وكیل نماید.



[574]

(مسأله 3330) اگر كسی دو نفر را وصی كند، چنانچه یكی از آن دو بمیرد یا دیوانه یا كافر شود، در صورتی كه هر دو مستقلاًّ وصی نباشند، حاكم شرع یك نفر دیگر را به جای او معیّن می كند، و اگر هر دو بمیرند یا دیوانه یا كافر شوند، حاكم شرع دو نفر دیگر را معیّن می كند، ولی اگر یك نفر بتواند وصیّت را عملی كند، معیّن كردن دو نفر لازم نیست.



(مسأله 3331) اگر وصیّ نتواند به تنهایی كارهای میّت را انجام دهد، حاكم شرع برای كمك او یك نفر دیگر را معیّن می كند.



(مسأله 3332) اگر مقداری از مال میّت در دست وصی تلف شود، چنانچه در نگهداری آن كوتاهی كرده و یا تعدّی نموده باشد ـ مثلاً میّت وصیّت كرده باشد كه فلان مقدار به فقرای فلان شهر بده و او مال را به شهر دیگر برده و در راه از بین رفته باشد ـ ضامن است و اگر كوتاهی نكرده و تعدّی هم ننموده باشد ضامن نیست.



(مسأله 3333) هرگاه انسان كسی را وصیّ كند و بگوید كه: «اگر آن فرد از دنیا رفت، فلانی وصی باشد»، بعد از آن كه وصیّ اوّل مُرد، وصیّ دوم باید كارهای میّت را انجام دهد.



(مسأله 3334) واجبات مالی الهی، مانند حجّی كه بر میّت واجب است و بدهكاری و حقوقی كه مثل خمس و زكات و مظالم، ادا كردن آنها واجب می باشد و همچنین بدهی ها و حقوق مردم را، باید از اصل مال میّت بدهند، اگرچه میّت برای آنها وصیّت نكرده باشد.



(مسأله 3335) اگر مال میّت از بدهی و حجّ واجب و حقوقی كه مثل خمس و زكات و مظالم بر او واجب است بیشتر باشد، چنانچه وصیّت كرده باشد كه ثلث یا مقداری از ثلث را به مصرفی برسانند، باید به وصیّت او عمل كنند و اگر وصیّت نكرده باشد، آنچه می ماند مال ورثه است.



(مسأله 3336) اگر مصرفی كه میّت معیّن كرده، از ثلث مال او بیشتر باشد، وصیّت او در بیشتر از ثلث، در صورتی صحیح است كه ورثه راضی باشند و اگر مدّتی بعد از مردن او هم اجازه بدهند، صحیح است.



(مسأله 3337) اگر مصرفی را كه میّت معیّن كرده، از ثلث مال او بیشتر باشد و پیش از مردن او ورثه اجازه بدهند كه وصیّت او عملی شود، بعد از مردن او نمی توانند از اجازه خود برگردند.



(مسأله 3338) اگر كسی وصیّت كند از یك سوم دارایی او خمس، زكات یا بدهی او



[575]

را بدهند و برای نماز و روزه او اجیر بگیرند و نیز كارهای مستحبّی هم مثل اطعام به فقرا انجام دهند، باید اوّل به واجبات ـ خواه مالی باشد یا بدنی ـ عمل نمایند و در بین واجبات هم ترتیب معتبر نیست; و اگر وصیّت او به ترتیب باشد، باید در واجبات به همان ترتیب عمل كنند و آنچه را مقدّم است ـ اگرچه واجب بدنی باشد ـ اوّل انجام دهند، پس اگر یك سوم دارایی او وافی به تمام آن باشد، باید به تمام آن عمل شود و چنانچه وافی نباشد، اگر باقی مانده تماماً یا قسمتی واجب مالی باشد، باید از اصل مال بدهند و اگر باقی مانده تماماً یا قسمتی واجب بدنی باشد، لازم نیست به آن عمل كنند; و در صورتی كه وصیّت او به ترتیب نباشد، باز باید نخست واجبات مالی و بدنی را انجام دهند و بین واجبات هم ترتیب نیست، و اگر ثلث مال از مقدار مورد نیاز واجبات مالی و بدنی كمتر باشد، ثلث را بین واجب مالی و بدنی به نسبت تقسیم كنند و باقی مانده واجب مالی را از اصل مال بدهند و باقی مانده واجب بدنی را لازم نیست عمل نمایند، و در هر صورت عمل به مستحبّات هنگامی واجب است كه ثلث، علاوه بر واجبات، برای آن هم وافی باشد.



(مسأله 3339) اگر وصیّت كند كه بدهی او را بدهند و برای نماز و روزه او اجیر بگیرند و كار مستحبّی هم انجام دهند، چنانچه وصیّت نكرده باشد كه اینها را از ثلث بدهند، باید بدهی او را از اصل مال بدهند و اگر چیزی زیاد آمد، ثلث آن را به مصرف نماز و روزه و كارهای مستحبّی كه معیّن كرده برسانند و در صورتی كه ثلث كافی نباشد، اگر ورثه اجازه بدهند، باید وصیّت او عملی شود و اگر اجازه ندهند، باید نماز و روزه را از ثلث بدهند و اگر چیزی زیاد آمد، به مصرف كارهای مستحبّی كه معیّن كرده برسانند.



(مسأله 3340) اگر برای مخارج عزاداری خود وصیّت نكرده باشد، نمی توان از سهم ورثه صغیر بابت مخارج چیزی برداشت، ولی ورثه بالغ او می توانند از سهم خودشان بپردازند.



(مسأله 3341) اگر كسی بگوید كه: «میّت وصیّت كرده فلان مبلغ را به من بدهند»، چنانچه دو مرد عادل گفته او را تصدیق كنند یا سوگند بخورد و یك مرد عادل هم گفته او را تصدیق نماید، یا یك مرد عادل و دو زن عادل یا چهار زن عادل به گفته او شهادت دهند، باید مقداری را كه مدّعی می گوید به او بدهند، و اگر یك زن عادل شهادت بدهد، باید یك چهارم چیزی را كه مطالبه می كند به او بدهند و اگر دو زن عادل شهادت دهند،



[576]

نصف آن را و اگر سه زن عادل شهادت دهند، باید سه چهارم آن را به او بدهند، و نیز اگر دو مرد كافر ذمّی كه در دین خود عادلند گفته او را تصدیق كنند، در صورتی كه میّت ناچار بوده است كه وصیّت كند و مرد و زن عادلی هم در هنگام وصیّت نبوده، باید چیزی را كه مطالبه می كند به او بدهند.



(مسأله 3342) كسی كه سرپرست اولاد صغیر میّت شده و وصیّت كننده برای او اجرتی معیّن نكرده ـ فقیر باشد یا غنی ـ می تواند از اموال صغیر برای خدمات و كارهای خود اجرت مناسب را بردارد، هر چند برداشتن اجرت در صورتی كه غنی باشد خلاف احتیاط است.



(مسأله 3343) وصی در رابطه با برداشتن اجرت از مال میّت یكی از چند صورت را دارد:



اوّل: اگر مورد وصیّت انجام معاملات باشد، چنانچه وصیّت كننده اجرتی برای وصی تعیین نكرده و وصی هم آن را به طور مجّانی قبول كرده باشد، عمل به وصیّت واجب است و حق ندارد برای عمل كردن به آن اجرتی از مال میّت بردارد، و اگر برای او اجرتی معیّن كرده یا وصی آن را مجّانی قبول نكرده باشد، اجرت آن را طلبكار است.



دوم: اگر مورد وصیّت، انجام عبادات ـ نظیر حجّ و نماز و روزه ـ برای میّت باشد، چنانچه وصیّ در زمان حیات میّت انجام آن را به طور مجّانی قبول كرده باشد، باید به همان نحو عمل كند و اگر انجام آن را با اجرت قبول كرده باشد، یكی از دو حالت را دارد:



الف ـ وصیّت كننده اجرت انجام آنها را معیّن كرده باشد كه در این صورت، در حكم اجاره است و وصی باید طبق مفاد وصیّت عمل نماید و اجرت معیّن را از مال میّت بردارد.



ب ـ وصیّت كننده اجرت آن را به طور نامعیّن قرار داده باشد كه در این صورت، در حكم اجاره باطل بوده و بعید نیست وصیّ بتواند اجرت معمولی كار خود را از مال میّت بردارد.



سوم: اگر وصیّت به شكل جُعاله باشد ـ به عنوان مثال وصیّت كننده گفته باشد: «هر كس پس از مرگ من از طرف من حجّ بجا آورد فلان مبلغ از دارایی من مال او باشد» ـ وصیّ به همان اندازه كه مقرّر شده مستحقّ اجرت می باشد.



(مسأله 3344) اگر كسی بگوید: «من وصیّ میّتم كه مال او را به مصرفی برسانم»، یا



[577]

«میّت مرا قیّم بچّه های خود قرار داده است»، در صورتی باید حرف او را قبول كرد كه دو مرد عادل گفته او را تصدیق نمایند.



(مسأله 3345) اگر وصیّت كند چیزی را به كسی بدهند و آن كس پیش از آن كه قبول یا رد نماید بمیرد، تا وقتی ورثه او وصیّت را رد نكرده اند، می توانند آن چیز را قبول نمایند، ولی این در صورتی است كه مراد وصیّت كننده شخص موصی له نباشد و وصیّت كننده از وصیّت خود برنگردد وگرنه ورثه حقّی به آن چیز ندارند.



(مسأله 3346) اگر وصیّ بعضی از مصارف وصیّت را فراموش كند باید تحقیق كند، تا حدّ امكان موارد آن را بیابد و در صورت عدم امكان، باید آن مقدار را به مصرف خیرات و كارهای نیك برساند.